سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خاطرات دفاع مقدس (جبهه و جنگ)،کرامات شهدا
درباره ما
خلیل رنجبر[18]

این وبلاگ در جهت ابراز ارادت به شهیدان هشت سال دفاع مقدس طراحی و سعی در ارائه مطالب ناب و مستند را دارد . امیدوارم که راضی باشید و از نظرات سازنده تان این حقیر را بهره مند گردانید. در ضمن این وبلاگ در پایگاه ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و در سایت پیوندها جزو سایت های مفید قرار گرفته است. peyvandha.ir/1-5.htm

ویرایش
جستجو


وصیت شهدا
وصیت شهدا
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
کاربردی
ابر برچسب ها
چند روز بود که صبح زود تا ظهر پشت خاک ریز می رفت و محور عملیاتی لشگر را تنظیم می کرد .
هوای گرم جنوب؛ آن هم در فصل تابستان، امان هر کسی را می برید.
یکی از همین روزها نزدیک ظهر بود که آقا مهدی  به طرف سنگر بچه ها آمد و با آب داغ تانکر، گرد و خاک را از صورت پاک کرد و سر و صورتش را آبی زد و وضو گرفت و به داخل سنگر رفت.
آقا رحیم  با آمدن آقای باکری سر پا ایستاد و دیده بوسی کردند.
در همین حین آقا رحیم متوجه لب های خشک آقا مهدی شد و سراغ یخچال رفت و یک کمپوت گیلاس بیرون آورد، در آن را باز کرد و به آقا مهدی داد.
آقا مهدی خنکی قوطی را حس کرد، گفت :امروز به بچه ها کمپوت داده اند؟
آقا رحیم گفت: نه آقا مهدی! کمپوت، جزء جیره امروزشان نبوده.
باکری، کمپوت را پس زد و گفت: پس چرا، این کمپوت را برای من باز کردی؟
رحیم گفت؟ چون حسابی خسته بودید و گرما زده می شدید. چند تا کمپوت اضافه بود، کی از شما بهتر؟
آقا مهدی با دل خوری جواب داد: از من بهتر؟ از من بهتر، بچه های بسیجی هستند که بی هیچ چشم داشتی می جنگند و جان می دهند.
رحیم گفت: آقا مهدی! حالا دیگر باز کرده ام. این قدر سخت نگیرید، بخورید .
آقا مهدی گفت : خودت بخور رحیم جان ! خودت بخور تا در آن دنیا هم خودت جوابش را بدهی ...
سردار شهید مهدی باکری فرمانده لشکر 31 عاشورا



برچسب ها : یاد و خاطره شهدا  , پیام شهدا  ,


      
اگر امروز ما در صحنه‌های پیکار می‌رزمیم ،
و اگر امروز ما پاسدار انقلابمان هستیم ،
و اگر امروز پاسدار خون شهدا هستیم ،
و اگر مشیت الهی بر این قرار گرفته که به دست شما رزمندگان و ملت ایران، اسلام در جهان پیاده شود ،
و زمینه ظهور حضرت امام زمان(عج) فراهم گردد،
به واسطه عشق، علاقه و محبت به امام حسین(ع) است ...
سردار شهید حاج مهدی زین الدین

 




برچسب ها : وصیت نامه شهدا  , پیام شهدا  ,


      
جمعه 96/6/31 12:56 ع
دائما طاهر باش
و به حال خویش ناظر باش
و عیوب دیگران را ساتر باش
باهمه مهربان باش
و از همه گریزان باش
یعنی با همه باش
و بی همه باش ...
فرازی از دست نوشته های شهید مدافع حرم محمد بلباسی



برچسب ها : پیام شهدا  , مدافعان حرم  ,


      
جمعه 96/6/3 5:35 ع

بی تعارف بگویم ،

آن نیرویی که نمازش را اول وقت نخواند ،

خوب هم نمی تواند بجنگد ...

شهید حسن باقری

 

به یاد نمازهای عارفانه و عاشقانه شهدا ...




برچسب ها : پیام شهدا  ,


      
زمانی که محمد برای خواستگاری به منزل ما آمد مهم‌ترین موضوعی که روی آن تاکید ویژه ای داشت رعایت حجاب و عفاف فاطمی بود ،
به من گفتند که اصلی‌ترین معیار ازدواج برایشان زندگی در کنار زنی است که به حجاب پایبند بوده و اولویت نخست آن باشد .
پس از ازدواجمان نیز گاهی اوقات در قالب شوخی و خنده اگر متوجه موردی در بحث حجاب می‌شد آنرا به من یادآوری می‌کرد و این امربه معروف کردن او برایم لذت بخش بود ...
به روایت همسر شهید مدافع حرم محمد زهره‌وند



برچسب ها : پیام شهدا  , مدافعان حرم  ,


      
اولین بار که اعزام می شد درست 6 ماه بعد از عروسی ما بود .
اشک چشمانم را که دید گفت :
« مگه تو دوست نداری همسر شهید بشی ؟ »
دلم آرام شد .
با گریه دنبالش دویدم .
آخرین لحظه سر چرخاند،
نگاهی به من کرد و گفت :
« حجاب خودت را حفظ کن ،
حجاب تو کوبنده تر از خون ما بسیجی هاست ... »
25 روز بعد خبر شهادتش آمد ...
به روایت همسر بسیجی شهید حسن اسماعیلی



برچسب ها : پیام شهدا  ,


      
شهید احمدرضا احدی، رتبه یک کنکور پزشکی سال 1364
چگونه میتوانیم در شهرمان بمانیم و فقط درس بخوانیم؟ چگونه میتوانیم درها را به روی خود ببندیم و چون موش در انبار کلمات کهنه کتاب لانه بگیریم؟ کدام مسئله را حل میکنی؟ برای کدام امتحان درس میخوانی؟ به چه امید نفس می‌کشی؟ کیف و کلاسورت را از چه پر میکنی؟ از خیال، از کتاب، از لقب شاخ دکتر یا از آدامسی که هر روز مادرت درکیفت میگذارد؟ کدام اضطراب جانت را میخورد؟ دیر رسیدن به اتوبوس، دیر رسیدن سر کلاس، نمره گرفتن؟!
دلت را به چه چیز بسته‌ای؟ به مدرک، به ماشین، به قبول شدن در حوزه فوق دکترا؟ صفایی ندارد ارسطو شدن؛ خوشا پر کشیدن، پرستو شدن.



برچسب ها : پیام شهدا  ,


      
از بیمارستان که مرخص شد، هنوز به ماه نرسیده، رفت  جبهه!
حسابی  عصبانی شدم.
بهش گفتم:
محسن!
تو با این وضعیت چه جوری میخوای بجنگی؟
تو که دست راستت کار نمیکنه!
عضله بازوی دست راستش کاملا از بین رفته بود و فقط انگشت سبابه اش حرکت میکرد!
به همان انگشت سبابه اش اشاره کرد و گفت:
ببین!
خدا این انگشت را برای من سالم نگه داشته!
برای چکاندن ماشه تفنگ!
همین یه انگشت کافیه!
و در حالی که سعی میکرد اشک هایش را از من پنهان کند، گفت:
مادر!
دلم بدجوری هوای  کربلا رو کرده!
به او گفتم:
من چشام آب نمیخوره تو بری کربلا رو ببینی!
کربلا رو نمی بینی که هیچ، ما رو هم به فراق خودت می نشونی!
کمی تامل کرد و گفت:
مادر جان!
من کربلا رو برای خودم نمیخوام!
برای نسل های بعدی میخوام!
برای 7-8 سال آینده!
شهید محسن وزوایی



برچسب ها : پیام شهدا  ,


      
برای این که لطف و رحمت و آمرزش خدا شامل حال ما بشود ، باید اخلاص داشته باشیم.
و برای این که اخلاص داشته باشیم، سرمایه می خواهد و آن اینکه از خودمان بگذریم.
و برای اینکه از خودمان بگذریم، باید شبانه روز دلمان و وجودمان و همه چیزمان برای خدا باشد...
در این صورت شکست برای ما معنا ندارد ؛چه بکشیم و چه کشته شویم پیروزیم...
سردار خیبر ، شهید حاج محمد ابراهیم همت



برچسب ها : پیام شهدا  ,


      

شهیدهمت:

میانبر رسیدن به خدا « نیت» است

کار خاصی لازم نیست بکنیم

کافیست کارهای روزمره مان را به خاطر خدا انجام دهیم

اگر تواین کار زرنگ باشی

شک نکن ، شهید بعدی تویی




برچسب ها : پیام شهدا  ,


      
<      1   2   3   4   5   >>   >